-
تازه ترین مجله شمال و جنوب با خواندنی ترین مطالب
سهشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1389 15:55
تازه ترین شماره مجله «شمال و جنوب» ویژه بهار 89، با مجموعه ای از مطالب متنوع و خواندنی از ایران و جهان به همراه ژورنال جدیدترین جواهرات داخلی و خارجی منتشر شد. در شماره جدید این مجله جذاب و خواندنی، با توجه به گسترده تر شدن طیف مخاطبان که دستاورد استقبال بسیار خوب از فصلنامه های اخیر است، گزارش های مختلفی از مد سال...
-
مهناز افشار در نمایشگاه طلا و جواهر
سهشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1389 15:43
حضور مهناز افشار بازیگر محبوب سینمای کشورمان در سومین نمایشگاه طلاو جواهر شهر مشهد از حاشیه های مهم این نمایشگاه بود. مهناز افشار در روز پنج شنبه 9/2/89 با حضور در نمایشگاه از غرفه گالری هومن دیدن کرد. از دیگر افراد بازدید کننده از نمایشگاه مشهد می توان به آقای ماهی صفت اشاره کرد که در زمان بازدید مهناز افشار از گالری...
-
ما در کجای راهیم؟
پنجشنبه 1 بهمنماه سال 1388 18:16
ما در کجای راهیم؟ راه حلقه ارتباط فاصله هاست. وجه اشتراک دو سمت بی انتها. راه پایان جدایی گذشته از آینده و پشت سر از پیش روست. راه محل عبور است و نه جای ماندن! در راه ماندگان ، فقط به جرم عدم تشخیص راه از بی راه گمراه می شوند. خوش به حال همراهان راه آشنا.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 13 دیماه سال 1388 17:36
-
دلتنگی
چهارشنبه 27 آبانماه سال 1388 13:09
سلام. بعد از چند ماه دوباره اومدم. آخه سرم شلوغ بود. میدونی باز دوباره خسته شدم و دلم پر، باز اومدم تو اینترنت بچرخم دلم یکم وا شه. دلم برای تنهایی هام تنگ شده، دلم برای تنها فکر کردنا، تنها راه رفتنا و ... دیوونه ام دیگه. خودمم آخر موندم. آدمی زاد هم ذاتش همینه دیگه ، همیشه دلش برای چیزی که نداره تنگ میشه. قدر چیزایی...
-
خر نشدن
جمعه 1 آبانماه سال 1388 16:08
سلام به دلیل داستان هایی که اخیرن برام اتفاق افتاده ، تصمیم گرفتم که دیگه الکی الکی خر نشم. دست مزن ! چشم ببستم دو دست. راه مرو !چشم، دوپایم شکست . حرف مزن ! قطع نمودم سخن. نطق مکن !چشم ، ببستم دهن . هیچ نفهم. این سخن عنوان مکن. خواهش نا فهمی انسان مکن. لال شوم ، کور شوم ، کر شوم. لیک محال است که من خر شوم.
-
نه بهاری. نه قراری!!
دوشنبه 27 مهرماه سال 1388 11:54
چو شاخه ای که امیدش به برگ و باری نیست بهـار آمـده ، اما مـرا بـهاری نیسـت نوشته است : بهار است ، شاخه ها سبزند... ولی به گفتـه تقویـم اعتبـاری نیسـت مرا که عطر بهشت از تن تو بوییدم به باد هرزهّ اردیبهشت کاری نیست درون قاب خزان ایستاده ام ، بی برگ زهیچ رهگذرم چشم ِ انتظاری نیست تو مثل باد بهاری ، گره گشا ، سرسبز ......
-
گریزی به نت های عشق
یکشنبه 26 مهرماه سال 1388 21:45
عشغ = ؟ عشق حقیقی مثل روح است ، افراد زیادی درباره ی آن صحبت می کنند ، ولی تعداد محدودی آن را دیده اند کلید قلب ، زندگی و روح من … همه در دستان اوست . او مالک آن است فقط باید کلید را بچرخاند و بگذارد تا با تمامی شور و عشقم او را در بر گیرم زندگی را بی عشق سپری کردن غم بزرگی است . اما این تقریبا برابر است با غمی که...
-
فرق بهشت و جهنم
یکشنبه 19 مهرماه سال 1388 16:33
فردی از پروردگار درخواست نمود تا به او بهشت و جهنم را نشان دهد خدا پذیرفت . او را وارد اتاقی نمود که جمعی از مردم در اطراف یک دیگ بزرگ غذا نشسته بودند . همه گرسنه ، ناامید و در عذاب بودند . هرکدام قاشقی داشت که به دیگ می رسید. ولی دسته قاشقها بلندتر از بازوی آنها بود ، بطوریکه نمی توانستند قاشق را به دهانشان برسانند !...
-
4 همسر
یکشنبه 19 مهرماه سال 1388 10:46
روزی ، روزگاری پادشاهی 4 همسر داشت... او عاشق و شیفته همسر چهارمش بود. با دقت و ظرافت خاصی با او رفتار می کرد و او را با جامه های گران قیمت و فاخر می آراست و به او از بهترین ها هدیه میکرد. همسر سومش را نیز بسیار دوست می داشت و به خاطر داشتنش به پادشاه همسایه فخر فروشی می کرد. اما همیشه می ترسید که مبادا او را ترک کند...
-
وقت کنون
یکشنبه 19 مهرماه سال 1388 02:14
این عشق چه عشق است ؟ ندانیم که چون است عقل است و جنون است و نه عقل و نه جنون است فرزانه چه دریابد و دیوانه چه داند از مستی این باده که هر روز فزون است ماهی است نهان بر سر دریای پریشان کاین موج سراسیمه بلند است و نگون است حالی و خیالی است که بر عقل نهد بند این طرفه چه آهوست؟ کزو شیر زبون است با زلف تو کارم به کجا...
-
خوب و بد
شنبه 18 مهرماه سال 1388 17:02
بازم سلام. امروز شانس آوردم یه عروسی رو با هزار بدبختی پیچوندم. وگرنه که اساسن بدبخت می شدم. احساس خستگی می کنم. دندون و سرم هم درد می کنه. ولی بازم یه حس خوبی دارم. عشق است. . . .
-
دستشویی
جمعه 17 مهرماه سال 1388 21:24
به به . سلام تو آل امروز جاتون خالی رفته بودیم صفا سیتی. حدودن ۲۰ نفر بودیم رفتیم گردش علمی-تفریحی و ... خیلی هم حال داد. شما از کباب خوردنش بگیرید تا ورق و بازی و قلیون و این حرفا دیگه. سرتون و درد نیارم ولی آخرش گلاب به روی مبارکتون دستشویی داشتیم . این دستشویی خیلی بیشتر از همش حال داد.
-
حکایت...
جمعه 17 مهرماه سال 1388 21:13
بشنو این نی چون شکایت میکند از جداییها حکایت میکند کز نیستان تا مرا ببریدهاند در نفیرم مرد و زن نالیدهاند سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش من به هر جمعیتی نالان شدم جفت بدحالان و خوشحالان شدم هرکسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست...
-
بیوگرافی من
جمعه 17 مهرماه سال 1388 21:11
منو خوب همه میشناسن! ولی باز میخوام یه سری اطلاعات بدم بازم بشناسید( آخه کم کسی نیستم که؟) من یه اردیبهشتیه دو آتیشه ۶۵ ای هستم. متولد تهرانم و اینکه عاشق خونوادمم. در مورد کارم فقط بگم که همه کاری بلدم به جز... حالا بماند دیگه. ولی جدن الانم تو یه مجله فوق العاده وزین کار میکنم. آدم شوخیم و زیاد عصبانی نمیشم. ولی آخ...